محمد مهدیمحمد مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه سن داره

محمد مهدی پاره تنم

خبرای خوب و روزای قشنگ

سلام شرمنده که یه ده روز نبودم... تو این مدت پر از اتفاقای جالب بود .. اول از همه اینکه من برا بار دوم مادر شدم....بله  یه هفته قبل از اخرین پستم متوجه شدم دوباره درهای رحمت خدا بروی ما باز شده و من دوباره حامله هستم.. دوم اینکه 16 بهمن راهی تهران شدیم برا مراسم سالگرد پدر بزرگ مرحومم ...یه تجدید دیدار بود...هم اینکه نوبت اول ویزیت دکتر بود ... برا دکتر جان خیلی جالب بود که هم کیست دارم هم یه مشکل دیگه اما بدون درمان حامله شدم...خب دیگه ما اینیم... ازمایشای لازم که برا چکاب تو سه ماهه اوله رو انجام دادم... جمعه هم با خانواده عزیزم برگشتیم.... 21 هم راهی مشهد شدیم...جای همه خالی بود برا همتون دعا کردم......
27 بهمن 1392

برگشتم

سلام... بالاخره بعد از 3 ماه برگشتم...هوووووووورررررررررااااااا تو این مدت که نبودم درگیر درس و دانشگاه و بچه داری و زندگیم بودم چراااا نبودم بخاطر حرفای ناراحت کننده ادمای بیکاری که بخودشون اجازه دخالت تو هر زمینه ای رو می دهند...حرفاشون برام مهم نبود اعصابم مهم بود برا همین یه مدت ترجیح دادم دور باشم...حالا هستم ...البته تو این مدت هم کامل اف نبودم که هفته ای دوبار به خونه هاتون می یومدم خاموش اما با خوندن روزمرگی ها و اتفاقای زندگیتون خندیدم و گریه کردم... همتون رو دوست دارم مخصوصا اونایی که تو نبودم هر روز اومدن و حالمو پرسیدن و گفتن بسه برگرد خب با همه خوبی ها و سختی های این مدت برگشتم. ترمم هم تموم شد و اگه خد...
15 بهمن 1392
1